دربارهی زنان و فاصلههایِ مقرّر
اینجا بسیار کارِ مشکلی است که مردی دربارهٔ زنان بگوید یا بنویسد.
این، جامعهای است که فاصلههایِ مقرّر در آن اجازهٔ داشتنِ دانشِ عمیقی به
مرد در موردِ زن و به زن در موردِ مرد را نمیدهد.. اینجا سرزمینی نیست
که چنین گفتوگو یا پژوهش یا کنجکاویِ لازم و سادهای، طبیعی به نظر آید.
اینجا باید خطر کنید و پیهٔ بدنامی و تُهمت و وصلههایِ گونآگون را بهتن بمالید. اینجا زیرِ نگاهِ فقط یک «نظارت» نیستید، و هر روز باید صدجور حرف پشتِ سرِ خودتان بشنوید. حتی برایِ خودِ زنان، نزدیک شدن به زنان برایِ دانستن، غریب است. یا باید از دور به موضوع نگاه کنید یا به طورِ خانهخرابکنی «درگیر» میشوید.
بیشترین تناقض در زنانی است که با دیدِ کاملاً مردانه به مسئلهٔ زن مینگرند؛ گرچه بیشترین مانع از سویِ کسانی است که به «گفتوگو» میخوانند اما منظورشان «تکگویی» است؛ و «تحقیق» را «ضروری» میشمرند ولی منظورشان «تلقین» است؛ و تازه، در یک فضایِ فرهنگستیز مگر آنچه را که دارید میتوانید بهزبان بیاورید؟
اینجا باید خطر کنید و پیهٔ بدنامی و تُهمت و وصلههایِ گونآگون را بهتن بمالید. اینجا زیرِ نگاهِ فقط یک «نظارت» نیستید، و هر روز باید صدجور حرف پشتِ سرِ خودتان بشنوید. حتی برایِ خودِ زنان، نزدیک شدن به زنان برایِ دانستن، غریب است. یا باید از دور به موضوع نگاه کنید یا به طورِ خانهخرابکنی «درگیر» میشوید.
بیشترین تناقض در زنانی است که با دیدِ کاملاً مردانه به مسئلهٔ زن مینگرند؛ گرچه بیشترین مانع از سویِ کسانی است که به «گفتوگو» میخوانند اما منظورشان «تکگویی» است؛ و «تحقیق» را «ضروری» میشمرند ولی منظورشان «تلقین» است؛ و تازه، در یک فضایِ فرهنگستیز مگر آنچه را که دارید میتوانید بهزبان بیاورید؟